انوش نصر، بازیگر تئاتر، تلويزیون و سینما؛

عده ای هستند که بخواهند یا نخواهند دچار پیر چشمی و کور چشمی هستند

به گونه ای که  حتی تا چند متری خود را نمی توانند ببینند!

ایمان غلامیان* آرش شعاع شرق

گروه تئاتر لوتوس؛ انوش نصرا...زاده ماسوله(نصر) در اسفند ماه سال 1318در رشت متولد شد.وی کارشناس یکی از شرکت های وابسته به وزارت نیرو بود که در سال 1371بازنشست شد.

نصر از دهه 30 فعالیت های هنری خود را در زمینه تئاتر از تماشا خانه گيلان آغاز نمود و بعد از انقلاب در فیلم ها وسریال های زیادی به ایفای نقش پرداخت.

به بهانه برگزاري  جشنواره اردیبهشت تئاتر گیلان گفتگويي را با این هنرمند پيشكسوت تئاتر گیلان انجام داديم در زير مي خوانید.

 لطفاً برای شروع بفرمایید فعالیت های تئاتری خود را از چه سالی شروع کردید؟

 تئاتر را از سن حدوداً16،15 سالگی یعنی از سال های 36- 1335از تماشا خانه گیلان شروع نمودم.

  این فعالیت ها تا چه سالی ادامه داشت؟

 تا همین لحظه که پیش شما هستم. بنده در طول این پنجاه و چند سال مستمراً فعالیت های هنری داشتم، یا  روی صحنه تئاتر بودم یا در کنار آن به فعالیت های دیگری می پرداختم.

 چند تن از اساتید خود که هنر تئاتر را زیر نظر آنها شروع کردید نام ببرید؟

 زنده یاد محمد حسن میلانی،  زنده یاد علی دریابیگی(یکی از دانش آموختگان تئاتر ازكشور آلمان)،زنده یاد صمد صباحی(یکی از اساتید تبریز که سالهای 42،43در تهران فعالیت می کرد).

 نخستین تئاتری که در آن بازی نمودید چه نام داشت وکارگردانش که بود؟

 بازی در نمایش"نارنج  مفقود" به کارگردانی زنده یاد محمد حسن میلانی نخستین اجراي تئاتر بنده بود.

 تئاتر هایی که بعد از انقلاب بازی کردید نام ببرید؟

 تئاتری با نام" ویتا مارا"همزمان با بحبوحه جنگ که حتي رشت را هم بمباران می کردند اجرا داشتیم، برق را خاموش می کردند و ما  صحنه را با شمع روشن می کردیم.کارهای موردی برای ایام خاص نیز داشتم که یکی از آنها اولین جشنواره کشوری، فرهنگی هنری نماز در مشهد مقدس با نام «راز و نیاز» بود که در آن جشنواره توانستیم تمام جوایز و حتی بهترین بازیگر مرد را کسب کنيم و به مناسبت یادمان میرزاکوچک هم بر روی صحنه رفتم و آخرین اجرای بنده سال 87در نمایش "شب روی سنگ فرش خیس" يكي از آثار ماندگار زنده ياد اكبر رادي  به كارگرداني هومن میر معنوی که در تالار محراب تهران به مدت سه شب به اجرا در آمد.

 قبل از انقلاب گروه تئاتری تشکیل داده بودید ،کمی در مورد آن توضیح می دهید؟

 بنده به اتفاق زنده یاد احمد بدرطالعی ،سید ابراهیم ضمیر،محمد بشرا، علی حاج علی عسگری، بیژن نیکجو و علیرضا مجلل در سال 45 گروه هنری آتوسا را تشکیل دادیم، نمایشی به نام"مردی که مرده بود و خود نمی دانست "نخستین اجرا آن گروه بود،آثار ارزشمند دیگری همچون"سیاه زنگی،مردفرنگ و دایره زنگی" "چهار صندوق"،"چوب به دست های ورزیل"،"کاندیدا برای خوردن"و... نمونه هایی از اين جنس نمایش های به اجرا در آمده گروه آتوسا بودو فعالیت های این گروه در سال 1357 پایان یافت.

 کسانی که در گروه آتوسا به عنوان هنرمندان موجه فعالیت داشتند را نام میبرید؟

 در طول قریب به دوازده سال فعالیت گروه آتوسا بسیاری از هنرمندان در آن به عنوان همياران حضور داشتند از جمله:مرحوم عباس امیری،حبیب پورسیفی،شهریار کرمی ، عباس نیلیان،مسعود بدر طالعی،اردشیر وزیری(از لاهیجان)و...

 کمی در مورد فعالیت های غیر تئاتری خود توضیح دهید؟

 بنده قریب سه دهه مجری برنامه های رادیویی و تلويزیونی بودم و در کار نامه تصویری خود بیش از 15 فیلم سینمایی وقریب 20 اثر تلويزیونی دارم،که تماماً از شبکه های سراسری پخش شد.

 لطفاً چند برنامه رادیویی که از دهه 40 تا ابتدای انقلاب که مجری آن بودید نام ببرید؟

 عمده ترین آنها داستانهای هفته ،سپیدرود راز می گوید،وعده گاه (برنامه زنده که هرروز از ساعت 4 تا 6 پخش می شد)،همه جور آجیل،ادبیات هنر،کودک و....

 از نخستين  فیلمهايي که در آن به ایفای نقش پرداختید،چه بود؟

 فیلم سردار جنگل به کارگردانی امیر قویدل و بعد از آن سریال کوچک جنگلی به کارگردانی بهروز افخمی که من در آنجا نقش محمد حسن آمن را داشتم و علیرضا مجلل شخصیت میرزا را                    بازی می کرد.

 از دیدگاه شما وضیعت سینما،تئاتر و تلويزیون ایران در سال گذشته چگونه بود؟

 بدیهی است که در ارتباط  با تئاتر یا سینما به این باور رسیدم؛ ایران یعنی تهران و همه فعالیت ها در تهران انجام می شود و می توان گفت استان های دیگر یک حرکت لاک پشتی دارند، به همین علت تولیدات شهرستان،به آن درجه از کمال که آثار تهران به آن دست می يابند، نمی رسد.

در تولیدات سینمایی اولویت با تهران می باشد و فقط در لوکیشن محلات مختلف شهرستان كه فیلمبرداری می شود و از هنرمندان حرفه ای یا جوان آن شهرستان با عنوان بازيگران محوري يا هنرور دعوت به همكاري مي كنند. تئاتر هم به این صورت هست. چند شب پیش در حال تماشای تلويزیون بودم  یک مصاحبه ای با حسين پارسایی انجام داده بودند وقتی متوجه شدم که برای تله تئاترايشان چه هزینه ای و از چه کسانی استفاده کرده اند ،حیرت زده شدم.اگر بودجه کلان در اختیار یک گروه تئاتر شهرستاني قرار گیرد، برای یک اجرا افراد شايسته تري انتخاب می شود وهرکسی توانمندی خودش را ارائه می دهد ، در نتیجه آن نمایش برجسته دیده می شود. در شهرستان این بودجه وجود ندارد و اکثر کار ها ابتر دیده می شودو به علت کمبود بودجه  تهیه کننده و کارگردان ،خلاقیت وانگیزه اش کاسته می شود.

در تولیدات سینما هم اینگونه است و اگر از مراکز ديگر استانها بخواهند فیلمی بسازند، در درجه بندی ها  رديف ب و ج قرار می گیرد.

 یعنی مسئولین آن ریسک را نمی کنند که بودجه فیلم های درجه الف را دراختیار شهرستان ها بگذارند؟

 از یک طرف مسئولین حق دارند واز طرف دیگر شهرستانيها هم باید شایستگی خود را ثابت کنند و نمونه هایی است که ما می توانیم ، من به یقین می دانم که هنرمندانی هستند تحت عنوان كارگردان مانند رضا معینی که  خیلی کم از دیگران ندارند،این جرات وجود ندارد که به این بودجه اشخاص مناسبتري تخصيص دهند.یکی از فیلم های من که بر روی آنتن نرفت تله فیلم "برگ سبز چای" می باشد ، مطمئناً از آثار ماندگار ساخته شده در گیلان است.

  معضل اصلی فیلم سازی در ایران چیست؟

 شما اگر پدر یک خانواده باشید خط قرمز هایی را برای فرزندانتان می گذارید.دولت هم به عنوان پدر جامعه  می گوید اجازه انجام یکسری از کارها را ندارید و این خط قرمز است.اما این خط قرمز ها نباید جوری شود که سینما به سمت نابودی برود،بنا به گفته بردارم کریم نصر(استاد دانشگاه هنر):هنرمند باید خلاقیت داشته باشد.کارگردان باید خلاقیت و نوآوری داشته باشد،در حال حاضر یک نمونه کامل خلاقیت در ایران اصغر فرهادی است که من ایشان را اکبر فرهادی می نامم و به راستی هم یکی از بزرگان سینمای ما هستند ، مطمئناً نماد اسکار را به این آسانی در اختیار کسی نمی گذارند، در آنجا مانند ایران در پاره اي از مواقع که با چشمک و رفیق بازی به یکدیگر جایزه می دهند ،نیست اصغر فرهادی روی خط قرمز قرار داشت و توسط خلاقیتش يك اثر هنری زیبا به جای نهاد  متاسفانه بعضی از فیلمسازان ما علاقه دارند در کارشان به جاي شير آب بريزند  يعني نمره قبولی درسی كه ده مي باشد ومحصلی بیست و پنج صدم نمره کسری داشته باشد ،جلسه می گذارند و با ارفاق نمر كسري قبولش می کنند و بعد کسانی ديگر که نه و نیم گرفته اند اعتراض می کنند  همینطور نمرات به پايين سقوط مي كند تا مي رسيم به صفر كه لابد صفر هم نمره اي قبولي خواهد شد.

 تفاوت بازی در سینما و تلويزیون از دیدگاه شما چگونه است؟

 سینما اکثراً با تک دوربین فیلمبرداری می شود و دوربين مدام در حال جابه جايي است  یعنی یک سکانس به چند پلان خرد می شود اما حرکت دوربین و جابه جایی آن ، زمان فيلم برداري را می گیرد در این مدت نور ،صدا،آکساسوار(طراحی صحنه ولباس) گريم، بويژه حس بازيگر كمتر مي شود و خیلی سخت است بازیگرحس قبلي خود را حفظ کند و چون  دوربین فریم به فریم عکس می گیرد ، اگر نتوان تمامی این مهم ها را رعایت کرد،هم بازیگر و هم فیلم تخریب می شود.اما در تلوزیون سه دوربین وجود دارد ،یک دوربین تمام رخ، دوربین ديگر  سه رخ و دوربین سوم از پشت سر تصویر برداری می کند و زمان طولانی تر است و حس بازيگر هم بلاانقطاع وادامه دارد، مثلاً بنده در فیلم میزاک هجده دقیقه جلوی دوربین حضور داشتم یک تراولینگ زولبیایی طراحی کرده بودند ، یک کات هم بیشتر نداشت ،در اين فيلم به كارگرداني غلامحسين ليالستاني  زنده یاد خسرو شکیبایی،داریوش ارجمند،جمشيد مشايخي،محمدرضا فروتن،علیرضا خمسه ،باران كوثري، فاطمه معتمد آریاو چند تن از بازيگران ديگر در آن سكانس  پلان حضور داشتند، بنده به عنوان بازیگر محوری هشت صفحه متن را بدون برداشت دوم ارائه دادم.در سینما هر پلان حداکثر یک دقیقه فیلمبرداری می شود ولی در تلويزیون گاهی حتي به 20دقیقه هم می رسد.

 به نظر شما روند آموزشگاه های بازیگری چگونه است؟

 علاقه مندی با جنم داشتن یک فرد که می خواهد هنرمند باشد فرق می کند کسانی که آن استعداد ذاتی را دارا باشند می توانند خودشان را پروار کنند ولی کسی که استعداد ذاتي  ندارد مانند این است كه هنر را به ايشان تزریق کنند كه اين محال مي نمايد،در آموزشگاه ها تکنیک بازیگری را آموزش می دهند ولی خیلی ها فکر می کنند آموزشگاه مانند خم رنگریزی است و هرکسی وارد شود بازیگر از آن خارج مي شود.

 نظرتان در مورد  وضیعت سالن های تئاتر وسینما در شهر رشت چیست؟

 شهر رشت در حال حاضر عنوان کلانشهر را یدک می کشد، اینطور تعریف کنیم ،اگر یک پهلوان میل و کباده نداشته باشد که پهلوان نیست و این میل و کباده هم باید انحصاری باشد تا كسي جرات استفاده از آن را نداشته باشد و ما به عنوان کلانشهر كه  پهلوان مي نماييم میل و کباده نداریم، در سطح شهر آنچه که سیگنال         می دهد و شهر را ارتقا می بخشد فرهنگ آن سامان است.

چرا کلانشهري چون رشت  فرهنگسرای مختص به خودش را ندارد، در این مکان و زمان اگر شهرداری اعلام کند که در دو دهه اخير به یکی از گروه های  تئاتر کمک مالي براي اجراي تئاتري کرده است من با لباس تمام رسمی از شهرداري عذر خواهی خواهم کرد و وقتی این کمک انجام نمی شود من مجبور به گفتن این مطلب می شوم که ادای کلانشهر ها را در نیاوریم( به عبارت ديگر اداي پهلوانان را در نياوريم) پر بيراه هم نگفته ام، بنده منکر پل سازی ، مرمت چند باره پياده روها ، رنگ آميزي ميادين شهر و جمع آوري دستفروش هايي كه سد معبر مي كنند  و... نیستم ليكن شهر باید دارای فرهنگ باشد، فرهنگ یک مرکز دارد و آن هم هنر است چرا كه گفتمان دارد و تئاتر هم منشا اصلی هنر است، هنر از دید شهرداری ظاهراً فقط نقاشی شهر است، شهرداری با روش های مختلف می تواند بودجه مناسبي براي تهيه چند اجرا تئاتر تخصيص دهد ، شهرداری مي تواند به گروه هاي  تئاتری پيشنهاد که  بودجه در اختیارتان می گذاریم و در عوض گروه منتخب هم چند شب برای پرسنل شهرداری اجرا داشته باشد كه هم فال است هم تماشا.،مطمئن باشید با این وضیعت فرهنگ شهرمان، اگر  موافقت باتغییر کاربری سینما اعلام شود ، بسیاری از سینما داران این کار را انجام خواهند داد.شهرداري تهران در هر كوي و برزني فرهنگسرا هاي اكتيو دارد در حالي كه گيلان مادر شهرهاي تئاتر و سينماي كشور است واينكه عنوان كلانشهر را يدك مي كشد شايسته است شان اين عنوان منتسبه را با ايجاد وتهيه ابزارهاي لازم براي شهرونداني كه شايستگي همه نوع مساعدت هاي ذيربط يك كلانشهر را دارند فراهم آورند تا جايي كه هيچگونه گلايه اي را براي احدي نگذارند

 تئاتر گیلان با این بودجه بند انگشتي و گروه های تئاتری محدودی که دارد ،چه تدابیری باید اندیشید؟

 سال 86 در یکی از جشنواره های تهران برای نمایش شب روی سنگ فرش خیس به مدت سه ساعت روی صحنه بودم و نقد های مثبتي هم پيرامون اين اجرا در مجله نقد تئاتر جشنواره مذكور نوشته شد. چندي پیش در حال خواندن روزنامه گلچین امروز بودم به یک اطلاعيه برخوردم که هادی مرزبان قصد دارد نمایش شب روی سنگ فرش خیس را با بازیگران حرفه ای به اجرا درآورد، بازیگر حرفه ای دستمزد بالا می خواهد پس باید آن بودجه كلان در اختیارش قرار دهند و اگر این شرایط نباشد مجبور است به استفاده از بازیگران درجه سه به پایین می شوند كه آن بازدهی را، نخواهد داشت. هادی مرزبان توانمندی دارد و به علت حضورش در تهران بودجه کلان را در اختیارش می گذارند ، بنده به یقین می دانم که بسیاری از انتخاب بازیگرهای مركز ايران سقفشان در قد و قواره بعضي از  بازیگرانی که در نمایش شب روی سنگ فرش خیس (گيلان)حضور داشتند، نمی باشد. بنده هشت و نه ماه تمرین کردم وپانزده جلسه اجرا داشتم، سر آخر با یک تشکر كار  تمام شد . مسلماً بنده دیگر بار دعوتي را براي اجراي تئاتر قبول نمی کنم ،پس دیده نمی شوم،نه اینکه من شایستگی ندارم،شاید دیگران مسئوليت پذير نيستند که موقیعت را طوری فراهم کنند که ما را دعوت به همكاري  کنند،تئاتر برای من اکسیژن است و بديهي است بدون اكسيژن نمي توان زنده ماند.

 ... برابر با مستندات موجود شما كه از سنه 1335 تاكنون بلا انقطاع در مجامع هنري فعاليتهاي پررنگي داريد، حتي سالهاي اخير مواردي هم از سوي اداره كل فرهنگ و ارشاد گيلان به نمايندگي از سوي اصحاب فرهنگ و هنر گيلان در نزد چند وزير و ميهمانان عاليقدر، سخنرانيهاي مثالزدني هم داشتيد. در يك كلام، شيخ الشيوخ هنر گيلان هستيد. در جشنواره   ارديبهشت تئاتر گيلان برگزار شده چرا ديده نشديد؟

 عده ای هستند که بخواهند یا نخواهند دچار پیر چشمی و کور چشمی هستند و حتی تا چند متری خود را نمی توانند ببینند و برای دیدن بهتر باید به چشم پزشک مراجعه کنند و عینک بزنند  اینجاست که می گوییم، انتخابها اشتباه است من در همین استان و جلوی چشمشان هستم ، ديده نمي شوم، بعد از استانهای دیگر افرادی رادعوت می كنند.

 به ميزان سالها خدمتگزاريم در ارتباط با هنر( تئاتر ،راديو ،تلوزيون وسينما)  با شناخت مخاطبان و علاقه مندان به بنده عرض مي شود كه حضور امثال شما مي توانند موجب افتخار وامتياز برگزار كنندگان اين دست از مراسم باشد نه اينكه بودن ما در اين روز موجب مباهات و پله ترقي ما باشد ظاهراً ، وقتي ميهمان ويژه اين مراسم ، استاد گرانقدر سعيد پور صميمي سراغ گرفتند ، جواب دادند:كه تا كنون نيامده است اميدوارم غيبت نداشته باشند. دوست ديگري بلافاصله براي رد اين حرف گفتند: من اطلاع دقيق دارم،امسال هم مثل سال گذشته تا دقيقه نود هيچ يك از مسئولين اين مراسم به ايشان اطلاعي ندادند. حال اينكه با اطلاع قبلي، در تمام اينگونه مراسم ايشان يك قدم جلوتر از ديگران ديده شده اند.

خب نمي خواهم بگوييم از روي تعمد به بنده اطلاع نداده اند .چرا كه خصوصيات من به گونه اي است كه با همه هنرمندن چه پير،چه جوان برابربا خلق و خوي آنها رفتار مي كنم در اصل ، فرهنگ عمومي من در آن حد است كه با همه يك دل و يك زبان هستم چون طبيعت هنر تئاتر گروهي است به من ياد داده اند با تمامي عوامل اجرايي مهربان و دوست باشم اگر غير از اين باشد تمامي اجرا ها ناقص و يا ناكام مي ماند. امادر اين مورد مي توانم بگويم كوتاهي كردند وبهترين راه ماله كشيدن كم كاري خودشان هم جلوه دادن غيبت من بود.

در اين همايش تنها دو تن از همه هنرمندان تئاتر گيلان عنوان رسمي بازيگر پيشكسوت را دارند استاد علي حاجعلي عسگري (هرچند كه بزرگواران ديگري هستند كه نگين گران سنگ هنر تئاتر مي باشند) اساتيدي همچون محمد رئيس زاده، حبيب پور سيفي ، سيد ابراهيم ضمير حسين توشه ، رضا مير معنويي وفريدون نوزاد طي طريق و دست يابي براي كسب عنوان پيشكسوتي در امر هنر ، قريب نيم قرن ممارست و تلاش همه جانبه را مي طلبد.

 دلیل کم کاری یا بهتر بگویم کار نکردنتان با شبکه باران چیست؟

 کم کار نمی کنم ،گزینه کاری را در اولویت دارم و به دنبال بهترین ها هستم و مطمئن باشید اگر کار برجسته اي پیشنهاد کنند در خدمت صدا و سیما گیلان هستم و من در صدا وسیما این استان بزرگ شدم.

 دلیل حضور کوتاهتان در مجموعه "قهوه تلخ"چه بود؟

 آن نقش در فیلمنامه اینگونه طراحی شده بود ....ولی اجرای نقش کوتاه همیشه سخت تر از نقش بلند است،در نقش بلند شخصیت و چهره بازیگر بالاخره دیده می شود ولی بازیگر در نقش کوتاه باید از جان مايه بگذارد تا در همان مدت کوتاه خود ونقش را نشان دهد و بعد از پایان فیلمبرداری صحنه من با عنوان استاد تاريخ مهران مدیری به بنده گفتند:اجرای با شکوهی داشتند و به نظر خودم یکی از ماندگار ترین کارهای من بازی در مجموعه"قهوه تلخ"در همان لحظه ماندگار كوتاه بود.

 و به عنوان آخرین سوال ،در حال حاضر دعوت به بازي درپروژه جديد شديد؟

 اخیراً با محمد رضا ورزی در ارتباط با یک پروژه بسیار سنگین به نام "معمای شاه"که در دست تولید دارد قرارداد بستم، فیلم به موضوعات تاریخی و سیاسی سالهای 37تا59 می پردازد و بنده نقش حسین علاء(وزیر دربار شاه)را بازی خواهم کرد و یقین داشته باشید یک کارگردان برای درست انتخاب کردن بازیگر به مستندات مراجعه می کند وكارگردان اين پروژه بنده را از زمانی که در فیلم "ای ایران"(ناصر تقوایی)حضوري پررنگ داشتم برای این نقش انتخاب نموده است وسريالي بنام آب پريا به كارگرداني مرضيه برومند و تاه فيلمي بنام"مردان زمين "به كارگرداني مهدي صباغ زاده آماده پخش مي باشند.          

 

 


برچسب‌ها: آرش شعاع شرق
نوشته شده توسط سامان ایرانی در پنجشنبه دوم آبان ۱۳۹۲ |