اکبر محبوبی فر،بازیگر تئاتر و تلویزیون؛

تئاتر ملك شخصی كسی نيست!!!

ایمان غلامیان * آرش شعاع شرق

گروه تئاتر لوتوس؛ اکبر محبوبی فر بازیگر تئاتر و تلويزیون در سال 1320 در رشت متولد شد ، فعالیت های تئاتری خود را از سنین نوجوانی آغاز نمود ، و در سریالهای متعددی به ایفای نقش پرداخت ، نسل جوان بیشتر محبوبی فر را به عنوان روز نامه نگار می شناسند امّا اینگونه نیست ، به همین منظور مصاحبه ای با این پیشکسوت تئاتر در گیلان انجام داده ایم که خواندن آن خالی از لطف نیست.

**لطفآ برای شروع کمی  در مورد آغاز فعالیت های تئاتری خود بگویید.

* در سال 1334دانش آموز دبيرستان فرهنگيان رشت بودم ، که با تئاتر آشنا شدم ، و علاقه شدیدی به اين هنر پیدا کردم ، در آن سالها به علت مخالفت خانواده ها با تئاتر تماشای آن سخت بود چه رسد تمرین آن و روي صحنه رفتن ، نخستین نمایش تئاتری که انجام دادم ، در فوق برنامه های همان دبیرستان ، نمایشی بانام " قیصر روم "بود.

**درحوزه تلویزیون چطور؟ از کی و در چه سريال هایی بازی نمودید؟

*اخیرا در مجموعه تلویزیونی "حیرانی" به ایفای نقش پرداختم .امّا مجموعه هایی که در ذهنم ماندگار شده است دو سریال با نامهای "صدا می ماند" و "ارث" هردو کاری از امیر ثابت بود كه مخاطبين فراوانی داشت .در سریال در چشم باد(مسعود جعفري جوزاني) كه از شبكه يك سيما پخش شد  ، "عطر گل چای ، مهمانسرای امید ، سبزآباد ، دختر شالیزار و... " برخی از سريال هایی است که در آن به ايفاي نقش پرداختم.

**در حوزه  رادیو چطور؟ فعالیت داشته اید؟

* چند سال پیش روزهای جمعه ، و به مناسبت های خاص به همراه آقای علی عسگری در رادیو برنامه هایی اجرا می کردیم.

**بازیگری سخت تر است یا کار در رادیو؟

* هرکدام سختی خودش را دارد امّا صدا پیشگی کار بسیار دشواری است . تحلیل نقش و حس حرفه ای یک صدا پیشه باید به طوری باشد که شنونده آن شخصیت را باور کند ، بعد از سالها اسفند 90 به يك برنامه يك ساعته رادیویی دعوت شدم که به مناسبت عيد نوروز بود وسبب شد 13 برنامه كوتاه ديگر  در مورد سنت ها در ايام نوروز ضبط شود در ايام نوروز در برنامه عيدت مبارك به كارگرداني كامران جعفري پخش شد .

**فعالیت های روزنامه نگاری خود را از چه زمانی آغاز نمودید؟

*بنده از سال 72 در هفته نامه "کادح" شروع به مقاله نویسی نمودم و ستونی داشتم با عنوان "آره بابا فوتبالته " که به حواشی فوتبال میپرداخت، امّا يك سال بعد فعالیت های جدی خود را با هفته نامه "هاتف" آغاز نمودم در آنجا دیگر صفحه ورزشی آن را در اختیار داشتم ، در روزنامه "خبر نظر" (همان روزنامه گیلان امروز) نیز مدت کوتاهی فعالیت داشتم ، از پنج سال پیش فعالیت خود را با "گلچین امروز " شروع کردم ، در کنار آن با روزنامه های همشهری و جام جم نیز به همکاری پرداختم ، با روز نامه جام جم ويژه گيلان در بخش اجتماعي فعاليت داشتم.

**برگردیم به همان فعالیت های تئاتری که انجام می دادید.تئاتر را چگونه و نزد چه کسانی آموختید؟

* تئاتر را به صورت تجربی آموختم ،در بعضي از نمايش ها به روي صحنه رفتم ، ناگفته نماند به خاطر موقيعت شغلي که داشتم ، كار تئاترم   در گيلان استمرار نيافت امّا علاقه مندی ام سبب شد كه دوره كوتاهی را در يكی از آموزشگاه های  هنری طی كنم . سال 1359 در تهران با افرادی چون شاپور حمزه زاده ، بهمن روز بهانی و عباس محبّی در واحد نيروی هوايی تهران گروهی تشكيل داديم و در سال63 نمایش "بن بست" را با همین گروه در نخستين روزهای جنگ در سالن آمفي تئاتر شركت نفت اهواز  به روی صحنه برديم . (دادخواست) ، (بعضی ها اینجوری اند) و (در انتهای راه) از جمله نمایشهایی بود که به همراه این گروه اجرا کردیم. در واقع نخستین گروهی بودیم که که در دوران جنگ به صورت داوطلبانه در پناهگاه ها نمایش اجرا می کردیم . عباس نصرتی از همین گروه به خانواده تئاتر معرفی شد "تلنگر سلیم" نمایشی بود که در آ ن با مجید زارع کار (کارشناس تئاتر) آشنا شدیم ، ایشان برای ما  کلاس آموزش می گذاشت و بعد از آن به همراه بهمن روز بهانی به کلاسهای آموزشی حوزه هنری رفتیم و همانجا بود که علاوه بر تئاتر دوره های  روزنامه نگاری را هم گذراندیم .

**آخرین تئاتری که درآن بازی نمودید چه نام داشت و کی بود ؟

*نمایشنامه "جامه اي بر پیکر عشق" که یک کار مذهبی بود به کارگردانی  علی عسگری که در ايام محرم پارسال  اجرا شد و نمایش "شب توفانی"جزء چند کار  اخیر من می باشد.

**کدام نمایشی که در آن به ایفای نقش پرداختید لذت بیشتری برایتان داشت؟                             

*نمایشی با نام "گیله اوخان" به کارگردانی کیوان خسرو مرادی که بسیار برایم لذت بخش بود.کیوان خسرو مردای جوان با استعدادی بود که اگر به کار خود استمرار می بخشید و در تئاتر گیلان می ماند به یکی از بهترین هاي تئاتر تبدیل می شد.كيوان  ،نمایشنامه هملت را با فضای گیلان تطبیق داده بود و یک سبک جدید در عرصه نمایش گیلان بود.

**تئاتر گیلان را در قبل از انقلاب 57 چگونه ارزیابی می کنید؟

*در برهه ای از تاریخ  تئاتر گیلان در اختیار افرادی چون محمد حسن میلانی ، جفرودی و...بود امّا وقتی آن تئاتر با استقبال مواجه نشد گیلان نیز ناچار شد به تئاترهای لاله زاری روی بیاورد ، نادر گلچین ، ناصر مسعودی ، جمشید حلاج تعدادی از بازیگران آن نوع نمایش بودند که با شيوه های خاص  و دیگر عوامل سعی در جذب مخاطب داشتند که با استقبال مواجه نشد ولی تماشاخانه تئاتر گيلان در نهايت فروخته شد.

**به عنوان یک بازیگر تئاتر نظرتان در رابطه با سالن های تئاتر موجود در رشت  چیست؟

*چندین سال پیش یکی از مدیران حوزه هنری به دنبال این بود که "تماشا خانه گیلان" سابق که اکنون سینما آبشار است و به صورت متروکه مانده است را خریداری کند و مجددآ تماشاخانه گیلان را احداث و راه اندازی کند ، که ظاهرآ بر سر قیمت با صاحب سینما  به توافق نرسیدند ، اگر حوزه هنری بر سر قیمت این سینما به توافق می رسید تحولی در تئاتر گیلان  صورت می گرفت ، چون مکان آن در بهترین نقطه شهر قرار گرفته و به مجتمع خاتم الانبیاء نیز نزدیک است ،از طرفی تماشا خانه گیلان سالها پیش در همان مکان راه اندازی گردیده بود و علاوه برآن سالن هاي زيادی در رشت  وجود دارد مانند سالن های آموزش و پرورش و بعضی ادارات كه از آنها استفاده نمی شود و به صورت نمادين قرار گرفته است. حالا جالب اينكه مجتمع خاتم الانبيا دو سالن نمايش دارد كه سالن وارش اغلب اجاره داده می شود و در روز ارديبهشت تئاتر گيلان با توجه به حضور هنرمندان بيشمار گيلانی اين همايش در سالن كوچكتر مجتمع يعنی  تالار رحمدل برگزار شد كه مسعود بدر طالعی   وقتی  بر روی  صحن حضور پيدا كرد به اين موضوع هم اشاره داشت كه به ذائقه مدير كل فرهنگ و ارشاد اسلامی خوش نيامد.

**ما جرای اردیبهشت تئاتر گیلان چیست؟چه نهادی چنین روزی را تعیین  و نامگذاری نموده است؟

* هفت فروردین ، سالروز جهانی تئاتر است . مرکز هنر های نمایشی هر سال مراسمی با نام اردیبهشت تئاتر به منظور تجلیل از هنرمندان تئاتری در تمامی استانها  برگزار مي نمايد . امسال گیلان اولین استان بود ، حوزه هنری دو سال پیش مراسم صد سالگی تئاتر گیلان را برگزار کرد ، پس ما این ادعا را داریم که تئاتر گیلان پیشرو است و تئاتر  از گیلان به استانهای دیگر انتقال پیدا کرد ، ولی متاسفانه به همراه آن سعی نکردیم تفکرمان را پیش ببریم!!

**منظورتان از پیش نرفتن تفکر نامفهوم است!لطفآبیشتر توضیح دهید!

* مهمترین دليل خودمان هستیم ، اگردر عرصه تئاتر، تفکر و تعامل داشته باشیم دیگران هم به ما احترام می گذارند ، امّا وقتی انوش نصر در گفت وگوی خود بیان کرد  به عنوان شیخ الشیوخ تئاتر گیلان دعوت نشده است ، بنده از ایشان می پرسم آیا فقط ایشان دعوت نشده اند؟ آیا باید به به تمامی تئاتری ها اعم از پیر و جوان دعوت نامه داده می شد؟

متاسفانه ما نتوانستیم خودمان را ثابت کنیم ،تا دیگران به ما احترام بگذارند.

**منظورتان از این جمله که " ما  نتوانستیم خودمان را ثابت کنیم ، تا دیگران به ما احترام بگذارند" را شفاف تر بیان کنید؟

*بله ، وقتی انوش نصر مدعی می شوند که ایشان و چند نفر خاص  پیشکسوت رسمی تئاتر هستند و دیگران هیچ ! وقتی همین صحبت ها انجام می شود انجمن نمایش از رشت به لاهیجان انتقال می یابد ، بنده این سئوال را می پرسم که آیا یعنی جز انوش نصر و چند تن ديگر ،  پیشکسوت دیگری در گیلان وجود ندارد ؟ وقتی این دایره پیشکسوتها بزرگتر نمی شود با چنین مشکلاتی مواجه می شویم؟

**از نظر شما به چه کسی باید عنوان پیشکسوت داد ؟

*از نظر من پیشکسوت کسی است که در تئاتر مدام روی صحنه حضور داشته باشد ، نه به کسانی که  فرض مثال در دهه 40 فعاليت تئاتری داشتند و از آن به بعد روی صحنه نرفته اند بعد از آن در هیچ تئاتری شرکت نکرده اند وقتی من پير مرد و يك جوان تئاتری که  تداوم كاری ندارد  و  به روی صحنه نمی رود  با يك رهگذر چه تفاوتی داریم كه تقاضاي  پيشكسوتی سر دهم.

**خب بسیاری از کسان دیگر هستند که سالهاست حضور مستمر و پررنگی در عرصه تئاتر دارند ، پس چرا از آنها تجلیل به عمل نمی آید؟

*متاسفانه ما عادت کرده ایم همیشه در صف دوم بایستیم ، آنقدر به گفته های افرادی چون انوش نصر توجه کردیم و گفتیم افرادی در صف اول برای همیشه حضور دارند در نهایت به این خود باوری رسیدیم که نمی توانیم در آن ردیف اول باشیم، این پیشکسوتان باید دایره را بزرگتر کنند ، امّا وقتی از زبان خودشان محدودیت را می شنویم به چنین پیامدهایی می رسیم ! افرادی می گویند با تئاتر رشد کرده اند و تئاتر مال آنهاست ! امّا من به صراحت عرض می کنم : تئاتر ملک شخصی هیچ کس نیست ، مگر مرحوم امیر بدر طالعی نبود ، همه می دانند در زمان زنده بودنش کم اذیتش نکردند ، امّا امیر توانست چند اجرای تئاتر بطور متداول داشته باشد و جالب اینجاست همان افراد در مراسم مرحوم امیر بدر طالعی حضور داشتند و بعضي هم در سوگش مقاله نوشتند!!!

**فرمودید وقتی محدودیت ایجاد شود به یکسری پیامد می رسیم!!منظورتان از این پیامد ها چیست؟

*چهارصد انجمن نمايش در ايران وجود داشت و دويست و پنجاه انجمن فعال در ايران كه سهم گيلان دارای  15 يا 16 انجمن نمايش بود كه تمامي انجمن هاي نمايش گيلان منحل و تنها انجمن نمايش لاهيجان باقی ماند و تمامی امور را در اختیار گرفت و بعد از مدتی صادق حسنی که مسئول انجمن نمایش لاهیجان بود ، با حمایت های حسین پارسایی که رییس مركزهنر های نمایشی ایران بود ، مسئول انجمن هنر های نمایشی شد ، آن زمان که مركز انجمن نمايش گيلان در رشت بود خيلی ها گله داشتند كه  مسئولین طيفی برخورد می كنند و بايد همه اهالی تئاتر ديده شوند  وقتی صادق حسني مسئول شد دقيقاً همان روشی را انتخاب كرد كه از آن گله داشت نمونه بارز آن ارديبهشت تئاتر گيلان كه بعضی افراد ديده نشدند از جمله شيخ الشيوخ تئاتر استان ، انوش نصر كه اعتراض شديد داشت  نگفت كه صادق حسنی اهالی تئاتر آستارا تالش و خيلی های ديگر را نديده و آن هم به صورت طيفی برخورد كرده است و هركس كه جزء اهالی تئاتر است بايد دعوت شود ، وقتی دعوت نشدم ، تئاتری  نيستم چه كسی ارزيابی می كند كه من  تئاتری هستم يا خير؟جالب اينجا چون شهردار لاهيجان  از تئاتر خيابانی حمايت كرد به همراه تميز كار ميهمان ويژه مراسم بودند  چرا شهردار رشت و انزلی  و شهر های ديگر دعوت نشدند؟ آيا صادق حسنی نگاه خاص نداشت؟ پس نگوييم تئاتر به بيراه نرفته و مطمئناً خودمان مقصر هستيم. 

**خودتان به اردیبهشت تئاتر گیلان دعوت شدید؟

*من تماشاچی تئاتر نیستم که از طریق مطبوعات ، رسانه ها ،پوستر تبليغاتی  و...متوجه شوم که اردیبهشت تئاتر گیلان چه زمانی برگزار می شود! من عضو تئاتر هستم ، بنده به عنوان یکی از پر کارترین بازیگران گیلانی در عرصه تئاتر محسوب مي شوم چرا حرمت ها نگه داشته نمی شود؟ سال گذشته هم اینگونه بود  ، صادق حسنی به بنده گفتند :علت نا رضایتی تان کارت دعوت است ؟ بنده نیز جواب دادم خیر ، علاقه دارم در فهرست تئاتریها قرار بگیرم ، نه برای جایزه و تقدیر ، بلکه فقط به عنوان یک تئاتری دعوت شوم  و همین طور یک جوان تئاتری هم باید دعوت شود و این دعوت به چند پیشکسوت محدود نشود . در یک کلام عرض کنم ، در این برنامه مدیریت صحیح وجود نداشت و تمامی تصمیمات و نگاه ها در چند نفر خلاصه می شد ،مطمئن باشید هیچ کاری با رابطه ورفع مسئولیت تداوم پیدا نمی کند ، بنده باید به عنوان یکی از اعضای انجمن هنرمندان در جشن اردیبهشت تئاتر دعوت می شدم آيا بنده به عنوان هنرمند تئاتر گيلان هستم يا خير؟ پس شيخ الشيوخ حق داشت.

**وقتی کسی یک معضلی را عنوان می کند باید راه حلی هم  ارایه دهد ! شما برای رهایی از این معضل چه راهکاری ارایه میدهید؟

*سه سال پیش یک همایش با عنوان " آسیب شناسی " در گیلان برگزار شد و فقط یک جلسه دوام آورد ، به دلیل اینکه نقد پذیری ما پایین است ، متاسفانه دیگر چنین همایشی برگزار نشد ، اگر نقد منصفانه باشد راه حل مشکلات را هم پیدا میکنیم . در جامعه تئاتر فقط کافی است شما یک شخصیت تئاتری را نقد کنید ، تبدیل می شوید به منفور ترین شخصیت تئاتر! بخصوص اگر جزء دایره اول و همان پیشکسوت ها باشد ، شدت تنفر از قبل بیشتر می شود و راجع به پیشینه شخصی و خط قرمز زندگی آن شخص نقدهایی نوشته می شود ...! به نظر من تنها راه حل ، آسیب شناسی  و تحمل همديگر و نقد می باشد .

**مشکل اینجاست که همین کسانی که به قول شما در دایره دوم قرار دارند نیز خودشان را قبول ندارند!

*بله ، کاملا درست است نمونه بارزش غلامرضا میر معنوی ! کتاب تالیف می کند با عنوان " تاریخ تئاتر رشت از سال32 تا83 " بعد نام فریدون نوزاد که بعد از سال 32 به قول خودش با سِن و گریم و نمایشنامه و بازیگری خداحافظی نموده را می آورد و نام برخی را که در حد فاصل سالهای 32تا83که فعالیت چشمگیری داشتند را نمی آورد!  وقتی من از ارشاد مبلغی دریافت میکنم تا کتابی تالیف کنم موظفم نسبت به قردادم متعهد باشم ، وگر نه پژوهشی که انجام داده ام فاقد ارزش است ، بنده قبول دارم کسانی که در دایره دوم قرار گرفته اند اتحاد ندارند ،انوش نصر به عنوان پیشکسوت قابل احترامند ، امّا در گفت و گوی خودشان یک جمله در مورد اینکه اهالی تئاتر باید اتحاد داشته باشند و همه تئاتری هستند دیده نشد ! متاسفانه انوش نصر تئاتر را در همان چند نفر خاص می بیند که گروه آتوسا را تشکیل دادند ، ایشان باید بدانند که تئاتر پیشرفت و تغییرات بسیاری کرده است و جوانهایی هستند که از  خلاقیت بالایی برخوردارند و چرا بايد در دايره قرار نگيرند.

**بودن افرادی که ادبيات نمايشي  وسبك تئاتر را نمی شناسند،و مرتب كار روي صحنه مي برند به تئاتر و جوانهاي تئاتري آسيب نمي زند؟

*جوانها خود باید فعالیت هایشان را افزایش دهند ، وقتی تعدادی نمایش خوب توسط جوانها اجرا شود ، دیگر فرصتی برای کسانی که تئاتر را نمیشناسند ولی در تئاتر حضور دارند          باقی نخواهد ماند ؛ از طرفی دیگر ، اگر بازیگری بخواهد با کارگردانی جوان همکاری داشته باشد ، مورد انتقاد بعضی پیشکسوتان قرار می گیرد و حتی زمانی که می خواهید به آن کارگردان که سبک را نمی شناسد کمک کنید و به او می گویید سبکش اشتباه است و اشتباه خود را نمی پذيرد و دوست ندارد دو دو تا چهار تای تئاتر را بشناسد.

**چرا،با توجه به پيشينه تئاتر در گيلان ، پيشكسوتان اهتمام ندارند كه تئاتر به ارتقا و جايگاه واقعي خود برسد؟

*از زبان یکی از پیشکسوتان جمله ای را برایتان نقل می کنم ، (هیچ گربه ای برای رضای خدا موش نمی گیرد ) پاسخی بود که آن پیشکسوت در ازای همین سئوال ارایه کرد. توجه داشته باشید زمانی که تئاتر قیمتی شود و گفته شود که به علت نازل بودن سطح بعضی از کارها در عرصه تئاتر فعالیت نخواهیم داشت، مطمئناً یک دیدگاه حرفه ای داریم ولی باید قبول کرد تئاتر گیلان حرفه ای نیست به یاد جمله معروفی از انوش نصر افتادم : ما عاشق هستیم ولی دیوانه و مجنون که نیستیم . ولی من می گويم گروه های عاشق و مجنونی هستند كه نمايش هايی را عاشقانه به اجرا در می آورند و به دل مخاطبان می نشيند.

** شما هم شنيده ايد كه می خواهند  جشنواره بين المللی تئاتر با عوامل خارجی را در رشت برگزار كنند؟

*منصورایمانی(مدير كل فرهنگ و ارشاد اسلامی) تئاتر را به خوبی می شناسند ، ولی یک موضوع مطرح است اینکه مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلا ن در اردیبهشت تئاتر استان فرمودند برای تئاتر های خارجی یک ریال بودجه اختصاص نمی دهيم و فقط از نمايشنامه های بومی وايرانی حمايت خواهيم كرد چون ريشه در فرهنگ ما دارد و ما هم تشكر می كنيم ، من هم اين  سئوال را از ایشان دارم پس چطور تمايل به  برگزاری جشنواره بین المللی تئاتر با عوامل خارجی در گیلان دارند؟

**در حال حاضر برای بازی در مجموعه ای پیشنهاد دریافت کرده اید؟

* بعد از اتمام پروژه "حیرانی"،منشی صحنه آن فیلم با بنده تماس گرفتند که در مجموعه جدیدی با همان عوامل وبا کارگردانی امید بنکدار وکیوان علیمحمدی از اوایل خرداد شروع خواهد شد و اميدوارم جزء بازیگران این مجموعه باشم.

**و در پایان؟

*همینکه شما تئاتر را به چالش می کشید بسیار مهم است و مطمئناً این کار حوصله بسیاری میطلبد؛ شاید یک توفیقی در عرصه تئاتر اتفاق افتاد و پاشنۀ  در تئاتر  به صورت دیگری چرخید و در ارديبهشت تئاتر آينده تمامی اهالی تئاتر به جشن تئاتر  دعوت شوند. البته دغدغه تئاتر اين نيست و نمی تواند باشد.

 


برچسب‌ها: مصطفی غلامی استادسرایی
نوشته شده توسط سامان ایرانی در پنجشنبه دوم آبان ۱۳۹۲ |