گفتگو؛ آرش شعاع شرق     

گروه تئاتر لوتوس؛ نوشتن پیرامون بزرگان و ارج نهادن زحمات هنرمندان و پیشکسوتان در زمان حیاتشان کاری بسیار نیکو و پسندیده است. چرا که پیامبر اسلام در حدیثی نبوی می فرماید:« سپاسگزاری از مخلوق ، سپاسگزاری از خالق است»

متاسفانه موضوع گرامیداشت بزرگان هنر در ایران به گونه ای رواج یافته که بعد از مرگشان از آنها تجلیل به عمل می آید و در زمان حیاتشان توجه ای چندان به این موضوع نمی شود. البته در برخی موارد نیز بعد از فوت هم هیچ گونه گرامیداشتی برای آنها گرفته نمی شود! نگارنده در شهریور سال 88 افتخار مصاحبه و دوستی با هنرمند بزرگ سینما، تلوزیون و تئاتر مرحوم عباس امیری را داشتم که بخشهایی از مصاحبه ایشان در مهر ماه همان سال در یکی از ماهنامه استان بچاپ رسید که بخشهایی نیز بنا به درخواست ایشان چاپ نشد. از همین رو با گذشت قریب به سه سال از انجام آن مصاحبه و یک سال و چند ماه از فوت آن مرحوم متن کامل مصاحبه را برایتان به رشته تحریر در آورده ایم. در روز مصاحبه  که ششم شهریور 1388 بود دوست گرانقدرم پوریا نجادی نیز حضور داشته که جا  دارد از ایشان نیز بخاطر یاری رساندن در آن مصاحبه تشکر و قدردانی می نمایم. به امید روزی که مسئولین و اهالی فرهنگ در زنده بودن هنرمندان به یاد آنها باشند و استعدادهای هنری استان را حمایت کنند.

- لطفا خودتان را معرفی کنید؟

بنده عباس امیری، در سال 1322 در شهر آمل در مازندران به دنیا آمدم.

- چند سالگی به رشت آمدید؟

حدودا از سال 1338 وقتی که 16 سال سن داشتم.

- از چه سالی شروع به کار بازیگری نمودید؟

 بنده ابتدا کار را از تئاتر زیر نظر آقای سید محمد رئیس زاده شروع نمودم.

- دقیقا از چه سالی؟

دقیقا نمی دانم اما بین سالهای 41 و 42 بود

- تا چه سالی تئاتر بازی می نمودید و تعداد تئاترهایی که بازی کردیدرا ذکر کنید؟

بنده تا اوایل انقلاب کار تئاتر انجام می دادم و بیش از 70 و یا 80 نمایش تئاتر بازی نمودم

- لطفا بفرمایید شروع فعالیت تان در سینما و تلوزیون به چه سالی باز می گردد؟

بنده از سال 1360 با بازی در فیلم کوچک جنگلی با آقای افخمی به صورت حرفه ای شروع به کار کردم.

- در فیلم کوچک جنگلی نقش حاج احمد کسمایی را داشتید، آن نقش برایتان چگونه بود؟

بازی در نقش حاج احمد کسمایی در پایان نهضت جنگل برایم خیلی سخت بود، آنجا که حاج احمد در فقر و تنگدستی در لجن و کثیفی زندگی می کند!

- لطفا فهرستی از فیلم ها و سریالهایی که بازی نمودید را ذکر فرمایید.

در فیلم ها و سریالهای زیادی بازی کرده ام که برخی از آنها عبارتند از: فیلم آب را گل نکنیم، فیلم سینمایی عروس، روز شیطان، سریال امام علی«ع» که با آقای میر باقری کار نمودم، سریال تنها ترین سردار، معصومیت از دست رفته، ولایت عشق، تفنگ سرپر، سریال شیخ بهایی، سریال مختار نامه که قرار است به زودی پخش شود، سریال یوسف پیامبر، سریال رستگاران، سریال مهر خاموش،جوانی، میعاد در سپیده دم، ریحانه، صید سرد (که در استان گیلان ضبط شد)، چشم به راه، شوق پرواز، کلاه پهلوی، فیلم سینمایی روز واقعه، اثیری (به معنای بلندی و برگزیده) که همراه با زنده یاد خسرو شکیبایی بازی نمودم، جایی در دور دست که نامزد بهترین بازیگر مکمل را کسب نمودم و....

- لطفا نام چند تن از اساتید خود را بگویید.

جناب سید محمد رئیس زاده اولین استاد من است، بنده کار تئاتر را برای اولین بار با ایشان آغاز نمودم.

- از چگونگی آشنایی تان با ایشان بگویید.

جناب رئیس زاده در آن سالها آگهی داده بود. و تست بازیگری می گرفت، بنده هم با توجه به علاقه ای که به هنر داشتم نزد ایشان رفتم و تست دادم و قبول شدم.

- از بازیگران و هنرمندان گیلان و تهران با چه کسانی صمیمی تر هستید و رفت و آمد دارید؟

با آقای رئیس زاده دوست صمیمی هستم، با اکثر هنرمندان و بازیگران در تهران هم دوست و صمیمی ام منتها چون راه بنده با آنها دور است کمتر در تماس هستم..... از هنرمندان در رشت با آقای پورسیفی، بهزاد عشقی و آقای ثابت رفت و آمد خانوادگی داریم.

- از کدامیک از کارهای خود بیشتر راضی هستید؟

بنده از همه کارهای خود رضایت دارم، اما به نظر خودم و به نظر بسیاری از کارشناسان از میان فیلم هایی که بازی نمودم فیلم کوچک جنگلی، سریال امام علی«ع» و سریال یوسف پیامبر از کارهای ماندگارم به حساب می آید

- چطور شد که به بازیگری روی آوردید؟

بنده از سنین کودکی وقتی در شهر آمل سینما افتتاح شد کشش عجیبی به سینما پیدا کردم، در آن زمان نیز تعزیه خوانی رواج زیادی داشت و با توجه به علاقه ای که به بازیگری داشتم با دوستان خود تعزیه اجرا می کردیم... تا اینکه به رشت آمدیم و با توجه به پشتکاری که داشتم وارد کار تئاتر شدم.

- به نظر شما آیا بازیگری شغل خوبی است؟

بنده بازیگری را شغل به حساب نمی آوردم، چون بیشتر یک هنر است و شخص باید علاقمند به این کار باشد و به درآمد آن فکر نکند. بنده اصلا به درآمد آن فکر نمی کنم.

- اگر خداوند دوباره شما را متولد کند باز هم هنر بازیگری را انتخاب می کنید؟

بله... بله... حتما اگر دوباره متولد می شدم باز هم بازیگری را انتخاب می نمودم.

- اهل موسیقی گوش دادن هستید؟

بله- در مواقع بی کاری و هر وقت دلم می گیرد موسیقی گوش می دهم.

- کدامیک از خوانندگان را بیشتر دوست دارید و صدایش را گوش می دهید؟

بنده موسیقی سنتی را ترجیح می دهم و از صدای استاد شجریان لــّذت می برم، از خواننده های محلی گیلان هم صدای استاد پوررضا، ناصر مسعودی، مرحوم عاشورپور و زیبا کناری را بسیار دوست دارم.

- از خوانندگان جدید چطور؟ رپ گوش نمی دهید؟

«می خندد»، نه!..... از میان خوانندگان جدید از شنیدن صدا و اشعار «همای» لذت می برم، جوان مستعد و قابل ترقی است.

- به کدامیک از بازیگران بیشتر علاقه دارید؟

خب من به همه بازیگران علاقه دارم، اما به مرحوم خسرو شکیبایی علاقه خاصی داشتم.

- کدامیک از بازیگران را به عنوان الگوی خود قرار می دهید؟

من هیچ بازیگری را الگوی خود قرار ندادم، ولی همیشه سعی کردم که از تجربیات آنها استفاده کنم، من معتقدم بازیگر نباید تحت تاثیر بازیگر دیگری قرار بگیرد..... بازیگر باید از خودش سبک به خرج دهد و از کس دیگری تقلید نکند.

- چرا همیشه نقش هایتان منفی است؟

اصلا اینطور که شما می فرمایید نیست..... بنده در اولین فیلمم یعنی کوچک جنگلی نقش حاج احمد کسمایی را داشتم و مثبت ترین نقشم در سریال رستگاران بود، خب در سریال حضرت یوسف نقش منفی داشتم ولی در دیگر نقش ها شخصیتی را بازی نمودم که یک تضاد درونی با خانواده خود داشت و نمی توان گفت که نقش هایم اکثرا منفی است.

- بیشتر هنرمندان گیلانی از گیلان رفته اند و پیشرفت خود را در مهاجرات دانسته اند...، چقدر با موضوع مهاجرت موافقید؟

به نظر من بازیگر باید با خلاقیت و هنر خود به مدارج بالا برسد، این مهاجرت ها همیشه باعث پیشرفت نیست در بعضی مواقع نیز بی تاثیر است. البته تمام اینها به ظرفیت و توانایی های هنرمند برمیگردد. متاسفانه آن عده فکر می کنند که در تهران یا شهرستانهای دیگر چه خبر است.

- آیا تا کنون به شما پیشنهاد مهاجرت شده است؟

بسیار زیاد..... اما بنده بخاطر علاقه ام به این شهر به آنها جواب منفی داده ام، به عقیده من این شهر مردمی مهربان و با فرهنگ دارد، در ضمن باید یاد آور شوم آب و هوای این شهر بسار خوب است. بنده این شهر را به تمام شهرهای ایران ترجیح می دهم.

- شما خود را بیشتر گیلانی میدانید یا مازندرانی؟

درست است من در مازندران به دنیا آمدم ولی گیلان بزرگ شده ام، رشد یافته ام و کار تئاتر را در این استان شروع کرده ام و خود را گیلانی میدانم و افتخار می کنم که یک گیلانی هستم ، در ضمن از بسیاری از کسانی که در گیلان متولد شده اند نسبت به این دیار تعصبی ترم.

- آیا تا کنون از شما تجلیل به عمل آمده است؟

بله بسیار زیاد.

- از چه ارگان و یا سازمانی؟

بارها با آقای ضرغامی ملاقات داشته ام و برای فیلم یوسف پیامبر«ع» از من تجلیل به عمل آمد، بخصوص در تاجیکستان با استقبال شدید مردم مواجه شدم ، البته از سوی مقام معظم رهبری نیز به عنوان یکی از بیست نخبه در مازندران از من تجلیل به عمل آمد. کمیته امداد و صدا و سیما نیز از من تجلیل نموده اند.

- مسئولین استان چطور؟ آیا از شما تجلیل نموده اند؟

متاسفانه خیر، البته ب. مسئولین(!) در مراسم اخیری که برای مرحوم فرخ لقا هوشمند گرفتند «اشاره به مراسم چهلم فرخ لقاهوشمند در 29/5/88 در سالن خاتم الانبیاء» حتا با من تماس هم نگرفتند و دعوتم نکردند... و من از طریق یکی از دوستانم مطلع شدم.

- خب با توصیفی که از نحوه برخورد مسئولین استان گیلان و استان مازندران نمودید، باز هم خود را گیلانی می دانید؟

صد درصد...... بنده کاری به نحوه برخورد مسئولین ندارم، ولی مهم برخورد مردم استان است که واقعا از تمام مردم خوب استان بخاطر ابراز علاقه و محبتشان سپاسگزارم.

- آیا در کنار بازیگری کار دوبله هم انجام می دهید؟

خیر- همه این سئوال را از من می پرسند..... صدای من فقط کمی به صدای آقای پرویز بهرامی شباهت دارد...... بنده فقط به جای خودم دوبله کرده ام.

- آیا در کنار بازیگری شغل دیگری هم دارید؟

در آن اوایل- بنده کار عکاسی می کردم و همراه برادرم عکاسی متروپل در سبزه میدان را داشتیم. بعد از مدتی شخصا یک عکاسی باز کردم ولی چون فرصت کار نداشتم آن را تعطیل کردم. در آن زمان که وارد تلوزیون و سینما شدم عده ای(!) از کسانی که به من حسادت می کردند می گفتند. امیری شاگرد عکاسی بود!.....

بنده نزد برادرم کار می کردم و با هم همکار بودیم، فرض مثال شاگرد او بودم.... مگر شاگردی چه بدی دارد؟ بسیاری از مشاهیر دنیا، نویسندگان و بازیگران به نان شب خود محتاج بودند..... بنده هنوز هم که هنوزه خود را شاگرد برادرم می دانم چه در عکاسی و چه در بازیگری!

- منزل شما در رشت است و محل کارتان در تهران، آیا رفت و آمد و مسافت راه برایتان سخت و خسته کننده نیست؟

من دیگر عادت کرده ام..... سخت که هست، من در رستوران های بین راه با همه دوست شده ام و در همه جا با استقبال مردم روبرو هستم [گاهی اوقات با اسکورت پلیس مجبور به حرکت می شوم] و اینها همه مایه دلگرمی من است.

- پس این مزاحمت ها.... عکس و امضاء گرفتن ها شما را آزار نمی دهد؟

نه تنها آزار نمی دهد بلکه وقتی می بینم مردم به هنر و هنرمندان اهمیت می دهند خوشحال می شوم.

- در طول فعالیت های هنری تان چه کسانی مشوقتان بودند؟

آقای رئیس زاده، بهزاد عشقی و امیر ثابت مشوقین من بودند.

- به کسانی که علاقمند به بازیگری اند چه پیشنهادی دارید؟

پیشنهاد من این است در صورتی این حرفه را پیش بگیرند که واقعا علاقمند به آنند، عده ای بخاطر معروف شدن هوس می کنند که بازیگر شوند... انسان وقتی رشته ای از هنر را می خواهد انتخاب کند باید در آن زمینه استعداد داشته باشد. عده ای به بازیگری علاقه دارند و فکر می کنند بازیگری به همین آسانی است.

برای این کار باید پشکار بالایی داشت و زحمات و مشقات زیادی را تحمل نمود. عده ای هستند که به صورت یک شبه راه صد ساله را می روند و آنها هم ماندگار نیستند.

- سخت ترین قسمت بازی شما در کدام فیلم یا سریال و مربوط به چه قسمتی از آن بود؟

هر فیلم سختی خاص خود را دارد ولی در سریال رستگاران آن قسمت که «صمصامی» باید وانمود می کرد که نمی تواند قبول کند دوست قدیمی اش به او کلک زده، خیلی سخت بود.

- به نظر شما موفق ترین چهره ها ی سینمای ایران چه کسانی هستند؟

چهره‌هاي ماندگار زيادند، اما موفقيت در جاهايي مقطعي است. خانم معتمدآريا به نظرم موفق هميشگي هستند. خانم نيكي كريمي، مرحوم خسرو شكيبايي و آقاي انتظامي...... البته خانم حميده خيرآبادي و ثريا قاسمي و ديگر بزرگان هم به دليل زحمات زيادي كه براي سينما كشيده اند قابل احترامند و از شخصيت‌هاي والايي برخوردارند.

-         به نظر شما چقدر توانسته‌ايد از توانايي‌هاي خود در بازيگري استفاده كنيد؟

بنده تا آنجا كه امكان داشته از توانايي‌هايم استفاده كردم... اما بعضي نقش‌ها هست كه آدم حس مي‌كند بايد از خود توانايي بيشتري نشان دهد. بنده در فيلم يوسف پيامبر(ع) تمامي سعي‌ام را كردم، تا آنجا كه خانم كتايون رياحي به من گفتند: تو بزرگترين آنخ مائوي جهان هستي!

-         اهل مطالعه هم هستيد؟

بنده زياد مطالعه نمي‌كنم و بيشتر ترجيح مي‌دهم فيلم ببينم... البته مطالعه چيز بسار خوبي است، مطالعه نكردن بنده بيشتر بخاطر مشغله كاري و نداشتن وقت است.

-         اگر وقت آزاد داشته باشيد ترجيح مي‌دهيد چه كتاب‌هايي بخوانيد؟

شاهنامه فردوسي، حافظ، خيام و سعدي از كتاب‌هاي ارزشمندي هستند كه آنها را دوست دارم و اگر وقت داشته باشم مي‌خوانم.

-     اخيرا كتابي با عنوان «تاريخ تئاتر رشت از سال 1332 تا 1383» منتشر شد ولي هيچ گونه نامي از شما آورده نشد ! تصوير مي‌كنيد چرا مولف نامي از شما نياورده است؟

كساني كه با زندگي من و كار‌هاي تئاتر‌ام آشنايي دارند مي‌دانند كه از سال 41 تا سال‌هاي اوايل انقلاب قبل از بازي در كوچك جنگلي كار تئاتر انجام مي‌دادم و آقايان عشقي و رئيس‌زاده و... زنده‌اند و شاهد ماجرا... ولي اين موضوع كه چرا مولف نام مرا در كتاب خود نياورده را بايد از خودشان سئوال كرد اگر كتاب را با دقت مطالعه بفرماييد مي‌بينيد نام آقاي كيومرث ملك مطيعي را هم نياورده! باز هم تاكيد مي‌كنم نياوردن نام من در كتاب هيچ اهميتي براي بنده ندارد چرا كه ارزش تحقيقي آن كتاب بسيار پايين است.

-         در مورد كتاب «تاريخ نمايش در گيلان» چطور؟ نظرتان چيست؟

اگر محققي اين كتاب را با دقت مطالعه كند متوجه مي‌شود كه مطالب با غرض ورزي به نگارش درآمده، مولف كتابي كه فرموديد در دهه 20 بجز اجراي چند نمايش سبُك تئاتر، كاري انجام نداده‌اند. ولي هميشه از وي به عنوان پيشكسوت تئاتر گيلان تجليل مي‌كنند. ايشان در كتاب خود دروغ‌هاي زيادي را به آقاي رئيس‌ زاده نسبت داده‌اند و حملات زيادي به وي نمودند كه به نظر من كار صحيحي انجام ندادند. مولف در كتاب خود عنوان ميدارد كه رئيس‌زاده يك توده‌اي بود! مگر در دهه 20 چند حزب در ايران وجود داشت؟ توده‌اي بودنش چه ارتباطي با فعاليت‌هاي هنري‌اش دارد؟

-          در همان دوران كه كتاب «تاريخ نمايش در گيلان» چاپ شد در هفته‌نامه كادح نقدهاي فراواني بر آن شد آيا آنها را خوانديد؟

بله- برخي از آن مقالات را خواندم، در آن مقالات به موضوعات جالبي اشاره شده بود كه به نظر من نقد‌هايي كاملا اصولي و با ظرافت خاص بود.

-         بگذريم.... به تدريس بازيگري يا تئاتر علاقه‌اي نداريد؟

پيشنهاد‌هاي زيادي در اين خصوص از تهران و بسياري از شهرستان‌ها به من شد ولي قبول نكردم... چون كار بسيار سختي است.

-         در يك نگاه كلي تئاتر قبل از انقلاب را با تئاتر‌هايي كه امروزه به نمايش در مي‌آيد چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

به نظر من تئاتر‌هايي كه امروزه برگزار مي‌شود از نظر محتوا، دكور، صحنه و نوع بازي بازيگرها نسبت به تئاترهايي كه در قديم اجرا مي‌شد بسيار ضعيف است.

-         دو خاطره شيرين از كار در سريال‌هايتان تعريف مي‌فرماييد؟

بله... شيرين‌ترين خاطره من مربوط به فيلم كوچك جنگلي است.... براي بازي در فيلم كوچك جنگلي بايد دوره اسب‌سواري مي‌ديديم. يك روز بايد با اسب از يك مانع حدود پنجاه سانتي پرش مي‌كرديم كه ناگهان وقتي اسب به مانع رسيد خودش پريد آن طرف مانع و مرا پرت كرد اين طرف مانع.... خاطره ديگر مربوط به سريال يوسف پيامبر(ع) است به آن قسمتي بر مي‌گردد كه آمن هوتپ مرده بود و بايد او را داخل كشتي مي‌گذاشتيم و براي موميايي كردن به آنسوي آب مي‌برديم كه ناگهان كشتي سوراخ مي‌شود!..... و نزديك بود غرق شويم! عمق آب هم زياد بود!

-         دو خاطره‌اي كه تعريف كرديد تلخ بود كه!

براي من بسيار شيرين است، چون بازي در فيلم كوچك جنگلي نخستين كار فيلم سينمايي من بود و خاطره دومم چيزي شبه معجزه بود! بنده در زمان ساخت «يوسف پيامبر» بارها معجزه را احساس كردم. مثلا در جايي كه هواي ابري ميخواستيم هوا ابري مي‌شد و هر وقت باران ميخواستيم، باران مي‌باريد! مطمئنم كه اين رويدادها، اتــّفاقات ساده‌اي نبوده و معجزه بود!

-         جناب اميري از اينكه لطف فرموديد و به سئوالات ما جواب داديد سپاسگزارم، در پايان چه سخني با خوانندگان گرامي داريد؟

در پايان براي شما و همه هنرمندان گيلاني آرزوي موفقيت دارم... موفقيت يك هنرمند گيلاني براي من باعث افتخار است و اميدوارم كه هنرمندان گيلاني هميشه در عرصه هنر پيش قدم باشند، براي تئاتر گيلان هم آرزوي موفقيت مي‌كنم، زماني تئاتر در گيلان حرف اول را مي‌زد، اميدوارم روزي دوباره به جايگاهش باز گردد، هميشه خوش و خرم باشيد.             


برچسب‌ها: مصطفی غلامی استادسرایی
نوشته شده توسط سامان ایرانی در پنجشنبه دوم آبان ۱۳۹۲ |